محل تبلیغات شما

ده سال پیش این ساعت شاید در حال استراحت و در انتظار اعلام نتایج کنکور بودم . شاید در حال چرت زدن بودم.نمیدونم اما قطعا سرنوشت ده سال آينده خودم رو نمیتونستم اینطور ک الان هست پیش بینی کنم.

شاید همون موقع سرنوشت رقم خورد.بهداشت محیط ورودی هشتاد و نه قم.تحصیل، دوستای خوب، ازدواج، حاج اقا مزروعی، شغل و خیلی چیزای دیگه

اما امروز ماحصل همه اون اتفاقا به دنیا اومدن نیکان هست ک کنارم آروم خوابیده و هر از گاهی لبخندی از سر رویاهای نوزادی ب لب میاره و من سراسر وجودم ذوق میشه از دیدنش

دوره بارداری و بعد مرحله دنیا اومدنش هر چقدر سخت بود حالا به چشمم مثل عسل شیرین شده وقتی میبینم با صورت گرد و لبای قنچه شده اش داره آواز زندگی سر میده.

نمیدونم خدا براي ده سال اینده ام چه چیزهایی رقم زده اما با تمام وجودم شکرش میکنم به خاطر همه این نعمتهایی که نصیبم کرد و هیچوقت دست رد به سینه ام نزد اگرچه لايق نبودم و نیستم اما دم خدا گرم که لطف خودش رو در حق مم و رسول تموم کرد.

نیکان عزیزم به خونه ی کوچک و با عشق ما خوش اومدی الهی هیچوقت رنگ غم رو روی صورتت نبینم عاشقتم مامان جان

به تاریخ یازده تیرماه نود و هشت مصادف با نه روزگی نیکان

روزنگاره های نیکانی۵

روزنگاره های نیکانی۴

روزنگاره های نیکانی۳

نیکان ,سال ,شاید ,رو ,خدا ,سرنوشت ,ده سال ,در حال ,خوش اومدی ,شاید در ,همه این

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

اینجا جای است برای نوشتن.. آهن فروشی آریا صنعت ممقان